۱۳۹۰ شهریور ۱۴, دوشنبه

71

صبح از خواب بيدار شدم، مامانم ميگه خوب خوابيدى؟ تا اومدم بگم: پـَـَـ ... گفت: پـَـَـ نه پـَـَـ و زهرمار، پـَـَـ نه پـَـَـ درده بيدرمون، پـَـَـ نه پـَـَـ كوفت، پـَـَـ نه پـَـَـ مرض... گفتم: خوب حالا چرا ميزنى؟ گفت: پـَـَـ نه پـَـَـ ميخواى بشينم باهات درد ودل کنم پَـــ نَ پَــــ ش کنی بذاری فیسبوک!!!..

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

Like Blog

Comments